آکادمی و موسسه علمی پژوهشی ابن سینا

انجام پایان نامه رفاه اجتماعی

نتیجه گیری:

پس از بررسی منابع تئوریک و انجام مطالعات نظری که با توجه به اهمیت و گستردگی موضوع و منابع نیازمند صرف زمان زیادی بود، با توجه به هدف انجام پایان نامه رفاه اجتماعی حاضر که به دنبال تاثیر عامل سرمایه اجتماعی بر تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی ساکنین بر شاغلین و سهم جایگاه این عامل بوده است، بر اساس چارچوب تحقیق، سوالات مطرح شده در تحقیق از طریق پرسشنامه مطرح گردیده و تحلیل آن از طریق روابط همبستگی بین متغیر وابسته (تمایل به مشارکت اجتماعی) و متغیر مستقل (سرمایه اجتماعی) انجام شده است.
در یک تحلیل کلی تاثیر سرمایه اجتماعی بر تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی در فضای وسیع یا محدود آن بسیار حائز اهمیت است. در واقع بین تمایل به مشارکت اجتماعی و سرمایه اجتماعی یک رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. یعنی با افزایش سرمایه اجتماعی، میزان تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی نیز افزایش پیدا می کند و برعکس. در نتیجه با توجه به مطالب گفته شده به بررسی نهایی فرضیه های تحقیق و تاثیر مولفه های سرمایه اجتماعی بر تمایل به مشارکت اجتماعی پرداخته می شود:
در فرضیه اول رابطه دو متغیر کیفیت روابط خویشاوندی در خانواده فرد و تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به جدول مربوطه (جدول 4-4)   می توان گفت که بین این دو متغیر رابطه معنی داری وجود دارد و با افزایش کیفیت روابط خویشاوندی بر میزان تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی نیز افزوده می شود و برعکس. پس در نتیجه فرضیه اول تایید می شود و رابطه معناداری بین دو متغیر مورد قبول قرار می گیرد.
در فرضیه دوم رابطه بین کیفیت روابط همسایگی در خانواده فرد و تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. همان طور که در جدول مربوطه (جدول شماره 4-5) مشاهده شد، رابطه مستقیم و مثبتی بین این دو متغیر مشاهده شد. در نتیجه می توان گفت که با افزایش کیفیت روابط همسایگی، بر میزان تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی نیز افزوده می شود و برعکس. پس رابطه معناداری بین دو متغیر در سطح 05/0 وجود دارد.
در فرضیه سوم به بررسی رابطه بین کیفیت روابط خانوادگی در خانواده فرد و تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی پرداخته شد. با توجه به نتایج بدست آمده از تحلیل که در جدول 4-6 به آن اشاره شده است، رابطه معناداری بین دو متغیر مشاهده شده است. همان طور که ملاحظه می گردد رابطه بین دو متغیر مستقیم و مثبت می باشد یعنی با افزایش کیفیت روابط خویشاوندی، تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی هم به تناسب آن افزایش می یابد. 
در فرضیه چهارم به رابطه بین سطح اعتماد در خانواده فرد و تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی پرداخته شد. همان طور که در جدول مربوطه (جدول 4-7) مشاهده گردید بین دو متغیر رابطه معناداری وجود دارد. یعنی بین رابطه بین دو متغیر مستقیم و مثبت است و با افزایش سطح اعتماد در خانواده بر میزان تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی نیز افزوده می شود و در نتیجه رابطه معناداری بین دو متغیر وجود دارد. و فرضیه چهارم نیز تایید می شود.
در فرضیه پنجم مولفه دیگر سرمایه اجتماعی یعنی وضعیت اقتصادی در خانواده و رابطه آن با تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به جدول مربوطه (جدول4-8) می توان گفت که رابطه معناداری بین دو متغیر وجود دارد و با افزایش و بهبود وضعیت اقتصادی میزان مشارکت نیز افزایش می یابد و نتیجه این است که رابطه مثبت و مستقیمی بین دو متغیر وجود دارد.
در فرضیه ششم به رابطه محل سکونت خانواده فرد و تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی پرداخته شد. همان گونه که در جدول مربوطه مشاهده شد (جدول 4-9)، میزان تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی در محله هایی که بیشتر ساکنان آنان دارای منازل شخصی هستند بیشتر است و همان نسبت در محله هایی که بیشتر ساکنان آنان دارای خانه های استیجاری هستند تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی کمتر است و در نتیجه با توجه به داده های جدول یاد شده این فرضیه نیز تایید می گردد و رابطه بین محل سکونت و تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی معنادار است.

پیشنهادها

بر این اساس موضع تمایل به تمایل به مشارکت اجتماعی ساکنین و شاغلین به مثابه رفتار مشارکتی در زمینه های مختلف به عنوان متغیر وابسته و سرمایه اجتماعی خانواده با تاکید بر بعد ذهنی آن، به عنوان متغیر مستقل مورد سنجش قرار گرفته اند منتیج به ارائه پیشنهادات ذیل شده اند:
1-    با توجه به اینکه در انجام پایان نامه رفاه اجتماعی حاضر هنجار ارتباطی به عنوان عاملی مهم در میزان مشارکت ساکنین و شاغلین شناسایی شده است، می توان این گونه روابط را نیز از طریق رسانه های جمعی فراگیر و گنجاندن در برنامه های آموزشی تقویت کرد.
2-     با توجه به تاثیر مثبت تمایل به مشارکت اجتماعی برروند توسعه اجتماعی در جامعه باید شرایط و بسترهای مناسب برای سوق دادن افراد به درگیر شدن در رویدادهای اجتماعی ایجاد شود. به نظر می رسد یکی از شیوه های مناسب این باشد که به گسترش سازمان ها و انجمن های داوطلبانه و غیر دولتی بهای بیشتری داده شود. برنامه ریزان جامعه باید موانع قانونی و ساختاری برسر راه توسعه چنین سازمان هایی را در حد امکان از پیش رو برداشته و حمایت های لازم و مکفی را به این سازمان ها مبذول دارند تا افراد علاقمند، انگیزه بیشتری برای عضویت در این سازمان ها داشته باشند.
3-    پیشنهاد می گردد برای توسعه سرمایه اجتماعی، تلاش شود تا سطح اعتماد اجتماعی در جامعه افزایش یابد. برای این منظور یکی از راهکارهای مناسب در این زمینه عبارت است از اینکه مسئولین در حد امکان به وعده هایی که به مردم می دهند، عمل نمایند که این امر باعث بهبود سطح اعتماد اجتماعی در جامعه می گردد. اعتماد اجتماعی بالا نتایج مفید و قابل ملاحظه ای برای جامعه به ارمغان می آورد. از یک سو انگیزه مردم را برای مشارکت در سازمان ها و انجمن های داوطلبانه و همچنین رویدادهای سیاسی را افزایش می دهد. از سوی دیگر به توسعه و تحکیم روابط، پیوندها و شبکه های اجتماعی که نقش بسزایی در سرمایه اجتماعی افراد ایفاء می کنند، منجر می شود.
4-    یکی دیگر از راهکارهای پیشنهادی برای بالا بردن سطح اعتماد اجتماعی عبارت است از اینکه حکومت باید تلاش کند تا سطح نابرابری اجتماعی را تا حد امکان کاهش دهد. چرا که با کاهش نابرابری های اجتماعی، بسیاری تضادهای موجود بین گروه ها و اقشار مختلف نیز از بین می رود. برنامه ریزان باید نهایت تلاش خود را به کار گیرند تا تعادل بین نیازها و فرصت موجود برقرار گردد تا افراد دغدغه خاطر کمتری در تامین نیازهای خود احساس کنند. زمانی که فرصت های موجود جوابگوی نیازهای جامعه نباشد، افراد برای دستیابی به فرصت های محدود به انواع و اقسام رفتارهای غیر اجتماعی (از قبیل پارتی بازی، حیله، زور و ... ) دست می زنند که این شرایط آسیب های جبران ناپذیری را به اعتماد اجتماعی وارد می کند.
5-    به عنوان آخرین راهکار، پیشنهاد می گردد که برنامه های آموزشی بیشتری هم در سطح مدارس و هم در دانشگاه ها و هم در رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون و رادیو در زمینه اشکال مختلف مشارکت های اجتماعی و تشویق اقشار مختلف جامعه و به طور ویژه ساکنین و شاغلین بافت های فرسوده شهری به کارهای جمعی، به اجرا در آید و سطح آگاهی افراد جامعه را در خصوص شیوه های مختلف مشارکت از طریق چنین برنامه های آموزشی ارتقاء دهد.

محدودیت ها

غالبا در هر تحقیق اعم از بنیادی، کاربردی، نظری، و عملی محدودیت ها و تنگناهایی وجود دارد که محقق را در رسیدن به اهداف تحقیق دچار مشکل می کند، لذا بر محقق است که با بررسی کامل محدودیت های تحقیق خود تا حد امکان نسبت به رفع آنها اقدام نماید، با این حال عوامل ناخواسته و پیش بینی نشده ای وجود دارند که بر تحقیق موثر واقع می شوند و تا حدودی از کنترل محقق خارج هستند. اینک به ذکر مهمترین و عمده ترین مشکلات و محدودیت هایی که بر این تحقیق متصور بوده است پرداخته می شود:
1-    نبود زمینه نظری و عملی در خصوص انجام پایان نامه رفاه اجتماعی حاضر – چراکه تابه حال پژوهش هایی که در این خصوص انجام شده چندان قابل مشاهده و تامل نیست و پژوهش چندانی صورت نگرفته.
2-    عدم دسترسی به منابع معتبر – البته در این تحقیق سعی شده است از منابع لاتین استفاده شود ولی این منابع هم چندان قابل دسترسی نبودند و منابع داخلی هم به جز تعداد محدودی از آنها، چندان قابل اعتماد نبودند.
3-     محدودیت های مالی و زمانی – انجام نمونه گیری، تکمیل پرسشنامه و به تبع آن جمع-آوری اطلاعات مستلزم مراجعه مستقیم محقق به پرسش شوندگان بوده است. و این کار نیز به هزینه و زمان زیادی نیاز داشت که قسمت عمده ای از مشکلات سر راه محقق بوده است.
4-    عدم همکاری و علاقه برخی از افراد مورد پرسش جهت تکمیل پرسشنامه.

در صورت نیاز به مشاوره در زمینه انجام پایان نامه رفاه اجتماعی با ما در ارتباط باشید.